بازاریابی ویروسی سال ها است مورد توجه بازاریاب ها و فروشنده ها قرار گرفته است و همچنان در زمره اصلی ترین حوزه هایی است که بازاریاب ها و فروشنده ها دوست دارند به پشتوانه آن، کسب و کار خود را رونق بخشند.
با وجود این، برای اجرای آن همواره در جستجوی راه حل هایی هستند. این مقاله با یک فرمول شش ماده ای نشان می دهد که چگونه می توان فکری را گسترش داد، کالایی را معرفی کرد تا به سرعت جای خود را باز کند، یا فیلمی را به گونه ای شناساند که جمع کثیری برای دیدن آن ترغیب شوند.
علت اینکه بعضی مطالب با سرعتی باور نکردنی دهان به دهان پخش می شود و یا بعضی فیلم های سینمایی، انسان های متفکر و یا هنرپیشه ها خیلی سریع به شهرت می رسند چیست؟ و چرا این مسئله برای همه اتفاق نمی افتد؟
افکار جدید هم از این قاعده مستثنی نیستند، بعضی شان به سرعت بین مردم اشاعه پیدا می کنند و بعضی دیگر به محض تولید از بین می روند.
واقعیت این است که اشاعه یک فکر، مسئله ای تصادفی نیست و افکاری که به سرعت اشاعه پیدا می کنند، دارای منطقی قوی در این ارتباط هستند. هاوارد گاردنر، استاد و محقق روانشناسی دانشگاه هاروارد، معتقد است برای اشاعه دادن یک فکر باید صاحبان آن فکر بتوانند انسان ها را تحت تاثیر قرار داده و موفق به برقراری پل ارتباطی بین افکار خود و انسان ها شوند، اما این موضوع یک شرط لازم است ولی کافی نیست.
همچنین دانشمند دیگری به نام جان برگر، از اساتید دانشگاه وارتون در آمریکا می گوید: «برای اشاعه یک مفهوم، فرمولی شش ماده ای می توان در نظر گرفت و در صورتی که عناصر تشکیل دهنده آن مفهوم بتوانند این شش ماده را در درون خود پرورش دهند، به سرعت اشاعه خواهند یافت.»
- برای همه گیر شدن یک فکر باید عناصر محرک بحث و توجه در درون آن فکر وجود داشته باشد. به عنوان مثال مسائل مربوط به تغذیه به سرعت اشاعه می یابند؛ چرا که انسان ها هنگام غذا خوردن در خصوص مسائل تغذیه با یکدیگر صحبت می کنند. عمل غذا خوردن باعث یادآوری دانسته های ما در خصوص تغذیه می شود. برای اشاعه یک فکر باید بستر و زمینه ای فراهم آورد که باعث یادآوری آن موضوع از سوی انسان ها شود، تا در خصوص آن به صحبت بپردازند. بنابراین، باید بتوانیم فکری که می خواهیم اشاعه پیدا کند را با جریان زندگی روزمره مردم پیوند دهیم. این پیوند، شانس ما را برای اشاعه افکارمان افزایش خواهد داد.
- یک فکر زمانی که حاوی مطالب مفیدی باشد، باعث خواهد شد تا افراد با اشتیاق بیشتری اقدام به اشاعه آن کنند؛ چرا که در خصوص آن موضوع حرفی برای گفتن خواهند یافت و خود را شخص مهم و با ارزشی احساس خواهند کرد. بنابراین اگر خواهان همه گیر شدن افکارمان هستیم، باید کاری کنیم تا وقتی کسی راجع به آن در حال صحبت است، حرف هایش مورد توجه قرار گیرد. دانستن بعضی مسائل باعث اعطای یک موقعیت اجتماعی برای کسی می شود که آن مسئله را بیان می کند و او را مطلع، با سواد، با جاذبه جلوه می دهد. پس افکاری که باعث شود تا بیان کننده آن عاقل و با فضیلت جلوه کند، با سرعت بیشتری دهان به دهان می گردد.
- فکری که می خواهیم اشاعه دهیم، در هر زمینه ای که می خواهد باشد، باید درون خود لایه ای از احساس را پرورش دهد، در غیر این صورت، شانس زیادی برای همه گیر شدن نخواهد داشت. اشاعه هر فکر، مفهوم و یا خبر، الزاماً باید احساسات انسان ها را تحت تاثیر قرار دهد تا بتواند وارد زندگی روزمره انسان ها شده و به کمک آنها اشاعه یابد.
- بعضی محصولات خودشان تبلیغ کننده خودشان هستند. همه ما بعضی اوقات با دیدن یک لباس، کیف و یا کفش، مارک آن را تشخیص می دهیم. در واقع هر کسی از این وسائل استفاده می کند، تبلیغ کننده این مارک ها محسوب می شود. افکار و مفاهیمی که از طرف دیگران استفاده شود نیز از شانس بیشتری برای اشاعه برخوردارند. افکار نیز باید مانند لباس، کفش و یا کیف دارای نشانه هایی از برند خود باشند و این نشانه ها باید به صورت بارز و مشخص قابل تشخیص و در معرض دید قرار گیرد، تا امکان بیشتری بر اشاعه فکر یا مفهوم مورد نظرمان فراهم شود.
- همه انسان ها نسبت به افکار و یا مفاهیمی که فایده ملموسی دارند، توجه بیشتری نشان خواهند داد. هر قدر یک فکر، فایده بیشتری داشته باشد به همان اندازه بیشتر اشاعه پیدا می کند؛ چرا که انسان ها زمانی که فکر مفیدی را به دیگران انتقال می دهند، احساس خوبی نسبت به خود خواهند داشت.
- همه انسان ها برای مفاهیم و افکاری که به صورت داستانی شیرین حکایت شود، گوش شنواتری نسبت به مفاهیمی دارند که به صورت خشک و جدی منتقل می گردند. حکایت هایی که آموزنده و الهام دهنده باشند با سرعت بیشتری اشاعه پیدا خواهند کرد. انسان ها از دوران پیش از تاریخ تاکنون علاقه خاصی به شنیدن داستان داشته اند. همه ما با همین داستان ها بزرگ شده ایم و از این داستان ها نکته های زیادی آموخته ایم و در مراحل گوناگون زندگی بکار بسته ایم.
برادران هث استادان دانشگاه استنفورد در کتاب خود با عنوان ساخته شده برای ماندگاری همین شش ماده را به شکلی دیگر به شرح زیر بیان کردند:
- مفهوم باید ساده و از طرف همگان قابل فهم و قابل انتقال باشد.
- اعجاب انگیز، غیر منتظره و به تبع این دو تاثیرگذار باشد.
- ملموس بودن باعث می شود که به سرعت در ذهن انسان ها جا بگیرد.
- قابل اعتماد باشد.
- احساسی باشد.
- به صورت داستان بیان شده باشد.
اگر خواهان آن هستیم که افکارمان به سرعت در جامعه اشاعه پیدا کند، باید به سرنخ های فوق توجه بیشتری داشته و آنها را مورد استفاده قرار دهیم. بعضی اوقات افرادی هستند که به رغم احاطه کامل به یک موضوع، توان ابراز آن را ندارند؛ چرا که می خواهند انبوهی از اطلاعات را بطور یکجا به دیگران منتقل کنند. به همین دلیل افکارشان قابل فهم نمی شود.
در تبلیغات نیز باید به این موضوع توجه جدی داشته باشیم. ارائه اطلاعات بیش از حد ممکن است باعث نامفهوم شدن کل موضوع شود.
در نهایت همانطوری که در هر دو نگرش فوق ملاحظه شد، باید تلاش کنیم تا هنگام برقراری ارتباط با مشتریان، از احساسات و داستان پردازی حداکثر استفاده را ببریم.
دیدگاه بگذارید